چقدر ضعیف هستند و البته کوچک آنهایی که وقتی اشتباه می کنند نه توانایی اقرار به اشتباه را دارند و نه قدرت عذر خواهی !
اسمش را می گذارند غرور و به آن افتخار می کنند ، چه حقیرند و چه حقیرانه رفتار می کنند

آدم ها مثل کتابن
از روی بعضی ها باید مشق نوشت
از روی بعضی ها باید جریمه نوشت
بعضی ها رو باید چندبار خوند تا معنیشونو بفهمیم
و بعضی ها رو باید نخونده دور انداخت !

اشتباه میکنند بعضی ها که اشتباه نمیکنند
باید راه افتاد مثل رودها که بعضی به دریا میرسند ، بعضی هم به دریا نمیرسند …
رفتن هیچ ربطی به رسیدن ندارد !

خیلی اتفاقی حرفهایی زدیم
خیلی اتفاقی حرفهایی شنیدیم
خیلی اتفاقی پا به مکانهای مهمی گذاشتیم
خیلی اتفاقی تجربه های مهمی بدست آوردیم
خیلی اتفاقی چیزهایی آموختیم
و خیلی اتفاقی فهمیدم که هیچکدام اتفاقی نبود !

یافتن عشق مانند یافتن کفش است ، گاهی آدمها به دنبال آنهایی که زیبا هستند میروند اما در نهایت یکی که با آن احساس راحتی میکنند را برمی گزینند !!!

یک عمر طولانی ممکن است به اندازه کافی خوب نباشد ولی یک زندگی مفید حتما به اندازه کافی طولانی است !

زمان
برای آنهایی که در انتظارند آهسته است
برای آنهایی که نگرانند سریع است
برای آنهایی که غمگینند طولانیست
برای آنهایی که شادند کوتاه است
ولی برای آنهایی که عاشقند وجود ندارد !
“هنری ون دایک”

دو چیز شما را تعریف میکند :
بردباری تان وقتی هیچ چیز ندارید و نحوه رفتارتان وقتی همه چیز دارید !

از مرگ نترسید
از این بترسید که وقتی زنده اید چیزی درون شما بمیرد
مثل حس دوست داشتن …

جاده ی موفقیت سر راست نیست
پیچی وجود دارد به نام شکست
دور برگردانی به نام سردرگمی
سرعت گیرهایی به نام دوستان
چراغ قرمزهایی به نام دشمنان
چراغ احتیاط هایی به نام خانواده
تایرهای پنچری خواهید داشت به نام شغل
اما اگر یدکی بنام عزم داشته باشید
موتوری به نام استقامت
و راننده ای بنام خدا
به جایی خواهید رسید که موفقیت نام دارد !