|
-----------------
.نامردی
نویسنده : negar در تاریخ : چهار شنبه 27 آذر 1392+ و 21:1 | |
|
.ته خط
نویسنده : negar در تاریخ : سه شنبه 26 آذر 1392+ و 18:6 | |
.یک
نویسنده : negar در تاریخ : دو شنبه 25 آذر 1392+ و 19:32 | |
|
.بعضی وقتا
نویسنده : negar در تاریخ : یک شنبه 24 آذر 1392+ و 16:10 | |
بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی دلت بگیره ولی دلگیری نکنی شاکی بشی ولی شکایت نکنی گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شن خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری خیلی حرفارو بشنوی ولی نشنیده بگیری خیلی هادلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی ...
پ.ن:الان زندگی من سرشار از اون بعضی وقتاست :: موضوعات مرتبط: درد و دل، ، |
.این سال ها
نویسنده : negar در تاریخ : شنبه 23 آذر 1392+ و 19:34 | |
این سالها را خوب به خاطر بسپار سالهائی که لبخند دگرگیسی کاملی از غم شده و من هائی که در تنهائی شان غنی ترشده اند این سالهای با فصل مشترک درد را به خاطر بسپار سالهای بی تحویل را بهار تعبیر هیچ خواب روشنی نیست که در چرخش روزگار، ناگزیر می آید دستش را روی قلب یخ زده ات میگذارد تا حول حالنائی بشوی به شکوه تمام قدمهای پیش رویت با همه خستگی باید گذشت قدم برداشت رفت و زندگی را اززیر برفها بیرون کشید حتی اگر دیگر چهار گوشه اش را ندارد حتی اگر بوی نا میدهد بی اعتنا به تکرار ها و تکرارها :: موضوعات مرتبط: درد و دل، ، |
.هنر نبودن دیگری
نویسنده : negar در تاریخ : جمعه 22 آذر 1392+ و 10:33 | |
هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود ، که یکی بود ، دیگری هم بود . همه با هم بودند . و ما اسیر این قصه کهن ، برای بودن یکی ، یکی را نیست می کنیم . از دارایی ، از آبرو ، از هستی . انگار که بودنمان وابسته نبودن دیگریست . هیچ کس نمیداند ، جز ما . هیچ کس نمی فهمد جز ما . و آن کس که نمی داند و نمی فهمد ، ارزشی ندارد ، حتی برای زیستن . و این هنری است که آن را خوب آموخته ایم . هنر نبودن دیگری... :: موضوعات مرتبط: درد و دل، ، |
.شاید
نویسنده : negar در تاریخ : جمعه 22 آذر 1392+ و 10:28 | |
.دروغه
نویسنده : negar در تاریخ : جمعه 22 آذر 1392+ و 10:19 | |
.متفاوت
نویسنده : MOHADESE در تاریخ : پنج شنبه 21 آذر 1392+ و 23:12 | |
سعی نکن متفاوت باشی..فقط خوب باش..در این دنیا خوب بودن به اندازه کافی متفاوت هست.. |
.قصه ی من به سر رسید
نویسنده : MOHADESE در تاریخ : پنج شنبه 21 آذر 1392+ و 23:10 | |
کلاغ جان قصه ی من به سر رسید سوار شو توراهم به خانه ات می رسانم |
.بزرگ که باشی
نویسنده : MOHADESE در تاریخ : پنج شنبه 21 آذر 1392+ و 23:5 | |
گاهی دلت از سن و سالت میگیرد..میخواهی کودک باشی..کودک به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه میبرد و اسوده اشک میریزد..بزرگ که باشی باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی |
.یک نفر..
نویسنده : MOHADESE در تاریخ : پنج شنبه 21 آذر 1392+ و 23:1 | |
همیشه نمیشود زد به بیخیالی و گفت:تنها امده ام تنها میروم..یک وقت هایی.. شاید حتی برای ساعتی یا دقیقه ای کم می اوری..دل وامانده ات یک نفر را میخواهد |
.این روزها...
نویسنده : MOHADESE در تاریخ : پنج شنبه 21 آذر 1392+ و 22:57 | |
این روزها تلخ میگذرد..دستم میلرزد از توصیفش..همین بس که نفس کشیدنم در این مرگ تدریجی مثل خودکشی است با تیغ کند.. |
.خیانت
نویسنده : MOHADESE در تاریخ : پنج شنبه 21 آذر 1392+ و 22:54 | |
برای خیانت هزار راه است اما هیچکدام به اندازه ی تظاهر به دوست داشتن کثیف نیست!!! |
.گاهی
نویسنده : MOHADESE در تاریخ : پنج شنبه 21 آذر 1392+ و 22:39 | |
گاهی دلت میخواهد همه ی بغض هات از نگاهت خونده بشن..میدونی جسارت گفتن کلمه هارو نداری اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل چیزی شده؟..اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد میگی:نه هیچی.. |
.حسرت
نویسنده : MOHADESE در تاریخ : پنج شنبه 21 آذر 1392+ و 22:33 | |
مهربانیت را به دستی ببخش که می دانی با او خواهی ماند وگرنه حسرت میگذاری بر دلی که دوستت دارد... |
.بت
نویسنده : MOHADESE در تاریخ : پنج شنبه 21 آذر 1392+ و 22:31 | |
گاهی ندانسته از یک نفر بتی درست میکنی..آنقدر بزرگ که از دست ابراهیم نیز کاری بر نمی اید |
.تمام می شود...
نویسنده : MOHADESE در تاریخ : پنج شنبه 21 آذر 1392+ و 22:23 | |
گاهی دلم میخواهد خودم را بغل کنم ..ببرم بخوابانمش..لحاف را رویش بکشم دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم..حتی برایش لالایی بخوانم ..وسط گریه هایش بگویم :قصه نخور خودم جان..درست میشود!درست میشود!اگرهم نشد به درک..تمام میشود..بالاخره تمام میشود. |
.جاده های سرد
نویسنده : negar در تاریخ : پنج شنبه 21 آذر 1392+ و 16:17 | |
دنیای آدم بزرگ ها سرد است جاده هایش می رسد به دهکده ای سوت و کور به دور دست ها به آنجا که در بن بست هایش مهربانی می میرد و هوایش بوی " نا " می دهد به نا کجا آبادی ختم می شود که قلب ها درون خاک های سرد دفن شده و بی وفایی حکمرانی میکند
فرشته زمینی در دنیای کودکیت بمان دنیای آدم بزرگ ها جای تو نیست...
پ.ن:شاید خیلی غمگین نوشتم ولی باید خالی میشدم :: موضوعات مرتبط: درد و دل، ، |
.زمین بی فرشته
نویسنده : negar در تاریخ : پنج شنبه 21 آذر 1392+ و 13:36 | |
.بارانت را بفرست
نویسنده : negar در تاریخ : پنج شنبه 21 آذر 1392+ و 11:53 | |
.جدال عقل و دل
نویسنده : negar در تاریخ : سه شنبه 19 آذر 1392+ و 17:15 | |
دل ست دیگر گاهی میگیرد و گاهی میتپد به یاد کسی ... و شاید همان لحظه ست که متنفر میشوی از بودن ... از تمام تنهایی های نا تمام بودن های نابود ... دلت یک پنجره میخواهد و بارانی نم نم ...و اگر تند باشد که چه بهتر ... بروی زیر آن و اشک بریزی و شاید آسمان هم نفهمد باران چشم هایت بیشتر از باران اوست ... میگذری از کوچه باغ های خاطرات دور در پس درخت هایی که با وجود پروراندی و حالا فصل برگ ریزان دلی ست بی تاب ... و چه سخت است که دلت هوای کسی را میکند که نه میدانی کیست و نه شاید وجود دارد ... همان لحظه ست که دلت هوای دو دست را میکند ... دست هایی به بزرگی آسمان دلت که هیچ چیز نگیردش از تو ... سخت است کنار هم گذاشتن واژه ها لحظات بی تابی ... وقت هایی که دل میخواهد پرواز کند به یاد تمام زیبایی گذشته ... و عقل با سختی تمام بال های دل را میبندد تا دوباره شاهد شکستش نباشد ... هنوز هم عقل و دل در جدال بی پایان به سر میبرند ... :: موضوعات مرتبط: درد و دل، ، |
.در پی جرعه ای نفس
نویسنده : negar در تاریخ : سه شنبه 19 آذر 1392+ و 16:55 | |
تمام تنم بوی خستگی میدهد ... تا کجا باید رفت این راه خاکی را... نگاه که میکنی تمام جاده را کرکس های سیاه بی رحم پر کرده ... که هر کدام خیره چشم به طعمه ای شاید نه چندان لذیذ پرواز میکنند ... و کافی ست لحظه ای بایستی ... و آن وقت ست که روح و جانت را یکجا میبلعند ... و تو میمانی و جسمی بی جان ... در پی جرعه ای نفس... :: موضوعات مرتبط: درد و دل، ، |
.من ب امار زمین مشکوکم
نویسنده : negar در تاریخ : یک شنبه 17 آذر 1392+ و 16:8 | |
.فلسفی
نویسنده : YASAMIN در تاریخ : شنبه 16 آذر 1392+ و 22:5 | |
.تکیه دار
نویسنده : YASAMIN در تاریخ : شنبه 16 آذر 1392+ و 22:2 | |
تو هَمیـــشه میگفتـــــی : :: موضوعات مرتبط: سنگین وفاز بالا، ، |
.تکیه دار
نویسنده : YASAMIN در تاریخ : شنبه 16 آذر 1392+ و 22:0 | |
.تکیه دار
نویسنده : YASAMIN در تاریخ : شنبه 16 آذر 1392+ و 21:59 | |
.تکیه دار
نویسنده : YASAMIN در تاریخ : شنبه 16 آذر 1392+ و 21:57 | |
نــَـمـَــکــ بَـــر زَخمــَم نَپـــــــاش :: موضوعات مرتبط: سنگین وفاز بالا، ، |
.تکیه دار
نویسنده : YASAMIN در تاریخ : شنبه 16 آذر 1392+ و 21:55 | |
از پنجره شستند چرا ؟ باران را :: موضوعات مرتبط: سنگین وفاز بالا، ، |
.تکیه دار
نویسنده : YASAMIN در تاریخ : شنبه 16 آذر 1392+ و 21:53 | |
من اگر دختر نفرین شده ی اندوهم :: موضوعات مرتبط: سنگین وفاز بالا، ، |
.تکیه دار
نویسنده : YASAMIN در تاریخ : شنبه 16 آذر 1392+ و 21:51 | |
.تکیه دار
نویسنده : YASAMIN در تاریخ : شنبه 16 آذر 1392+ و 21:50 | |
.تکیه دار
نویسنده : YASAMIN در تاریخ : شنبه 16 آذر 1392+ و 21:49 | |
کاش به جای این همه باشگاه زیبایی اندام ، یه باشگاه زیبایی افکار هم داشتیم ؛ مشکل امروز ما اندام ها نیستن ، افکارها هستن ! :: موضوعات مرتبط: سنگین وفاز بالا، ، |
.فلسفی
نویسنده : YASAMIN در تاریخ : شنبه 16 آذر 1392+ و 21:47 | |
این روزها هوا خیلی غبار آلود است ! :: موضوعات مرتبط: سنگین وفاز بالا، ، |
.تکیه دار
نویسنده : YASAMIN در تاریخ : شنبه 16 آذر 1392+ و 21:45 | |
زیاد فرقی نکرده… :: موضوعات مرتبط: سنگین وفاز بالا، ، |
.تکیه دار
نویسنده : YASAMIN در تاریخ : شنبه 16 آذر 1392+ و 21:44 | |
دنبال کسی نیستم که وقتی میگم میرم :: موضوعات مرتبط: سنگین وفاز بالا، ، |
.تکیه دار
نویسنده : YASAMIN در تاریخ : شنبه 16 آذر 1392+ و 21:41 | |
هنوز آنقدر ضعیف نشده ام :: موضوعات مرتبط: سنگین وفاز بالا، ، |
.تکیه دار
نویسنده : YASAMIN در تاریخ : شنبه 16 آذر 1392+ و 21:39 | |
هنوز آنقدر ضعیف نشده ام :: موضوعات مرتبط: سنگین وفاز بالا، ، |
.تکیه دار
نویسنده : YASAMIN در تاریخ : شنبه 16 آذر 1392+ و 21:37 | |
ای دل بی ارزش ! :: موضوعات مرتبط: سنگین وفاز بالا، ، |
![]() آرشیو کامل تک ها |
غم جدایی،غمگین،تنهایی , عسلی ها , اس ام اس , آرام گذر , عاشقانه , دروغ , دوستی , آموزنده , باور داشتن , |
. |